۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹

در آینه تا که عکس پیداست
تمثال جمال او هویداست

اسم ار چه طلسم گنج ذاتست
آئینه چهره مسماست

از شام بصبح و صبح تا شام
ما در پی یار و یار با ماست

روشن ز رخش تجلی نور
در دیده مردمان بیناست

جز باده کشان عشق او کیست
کز هستی و نیستی مبراست

دل را که غریق بحر عشق است
پیوسته نظر به در یکتاست

بر جبهه سیدم نظر کن
بین نور علی چسان هویداست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.