۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳

در خرابات مغان مأوای ماست
سید ما میر بی همتای ماست

نور رویش کز همه پنهان بود
جلوه گر در دیده بینای ماست

تا بپای او سری بنهاده ایم
هرکجا باشد سری در پای ماست

دایمش کف بر کف جام جم است
هر کرا لب بر لب مینای ماست

قطره خوردیم و خوش دریا شدیم
هفت دریا موجی از دریای ماست

مابعشقش واله و شیدا شدیم
عشق او هم واله و شیدای ماست

موسی وقتیم چون نور علی
ز آستین پیدا ید بیضای ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.