هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و مدحی است که به ستایش مقام معنوی و الهی یک شخصیت (احتمالاً پیامبر اسلام یا یک شخصیت مقدس) میپردازد. در این شعر، جمال و عظمت این شخصیت با عناصر طبیعی مانند ماه، خورشید و نور مقایسه شده و برتری او بر جهان و حتی پادشاهان تأکید شده است. همچنین، به مفاهیمی مانند عطا، بذل، شرع و معراج اشاره شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و مذهبی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و واژگان پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۹۲
زهی گرفته جمالت ز ماه تابان باج
نهاده بر سر خورشید خاکپایت تاج
جهان چو روز منور شود ز رخسارت
گشائی از رخ خود گر نقاب در شب داج
شهان ملک جهان بر درت چو مسکینان
زخوان بذل عطایت بلقمه ئی محتاج
غرض رسیدن نعلینت بود بر سر عرش
وگرنه لایق شأنت نبود آن معراج
حمید و حامد و محمود و احمد مرسل
توئی توئی که رسولان همه دهندت باج
ولی والی والا علی عالیقدر
بداده آنکه بامر تو امر شرع رواج
از آنزمان که رخش تافته بدل نورم
شده است روشنم از وی حدیث نور و زجاج
نهاده بر سر خورشید خاکپایت تاج
جهان چو روز منور شود ز رخسارت
گشائی از رخ خود گر نقاب در شب داج
شهان ملک جهان بر درت چو مسکینان
زخوان بذل عطایت بلقمه ئی محتاج
غرض رسیدن نعلینت بود بر سر عرش
وگرنه لایق شأنت نبود آن معراج
حمید و حامد و محمود و احمد مرسل
توئی توئی که رسولان همه دهندت باج
ولی والی والا علی عالیقدر
بداده آنکه بامر تو امر شرع رواج
از آنزمان که رخش تافته بدل نورم
شده است روشنم از وی حدیث نور و زجاج
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.