۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۰

افسر سلطان گل جانب بستان رسید
لشگر دیماه را عمر بپایان رسید

چند فلک در چمن باز و بساط نشاط
بس ز دل بلبلان بر فلک افغان رسید

تا زندم همچو گل چاک بدامان جان
سرو قبا پوش من برزده دامان رسید

از می وصلش مرا کرد عطا ساغری
تشنه لبی را بکام چشمه حیوان رسید

تا که ز پا افکند نخله فرعونیان
باید بیضا نگر موسی عمران رسید

عیسی گردون نشین گردن دجال زد
مهدی کشور گشا صاحب دوران رسید

گشت ز بام جهان نور علی جلوه گر
تیرگی شب گذشت مهر درخشان رسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.