هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، با تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به توصیف جمال معشوق و تأثیر عمیق آن بر جان و دل عاشق میپردازد. شاعر از نگاه گرم، رخسار تابان، و جمال بینظیر معشوق سخن میگوید که باعث ذوب شدن آینه، گلاب شدن گلها، و جوشش دریای خون در دل میشود. همچنین، اشعار حاوی مضامین عرفانی مانند نور الهی و ظهور حق از پس پردههاست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۱۲
چند از لب تو جانها مست شراب گردد
وز آن نگاه گرمت دلها کباب گردد
تا گشته عقد رویت با آینه مقابل
کز تابش جمالت آئینه آب گردد
مخرام سوی بستان منمای رخ بگلشن
کز شرم عارض تو گلها گلاب گردد
از بس بدیده دل دریای خون زند جوش
ترسم ز سیل اشکم عالم خراب گردد
گر آفتاب رویش برقع ز رخ گشاید
هر ذره از فروغش چون آفتاب گردد
بر صفحه خیالش ننوشته چون حسابم
ترسم مباد روزی وقت حساب گردد
سر خدای بیچون آید ز پرده بیرون
نور علی عالی گر بی حجاب گردد
وز آن نگاه گرمت دلها کباب گردد
تا گشته عقد رویت با آینه مقابل
کز تابش جمالت آئینه آب گردد
مخرام سوی بستان منمای رخ بگلشن
کز شرم عارض تو گلها گلاب گردد
از بس بدیده دل دریای خون زند جوش
ترسم ز سیل اشکم عالم خراب گردد
گر آفتاب رویش برقع ز رخ گشاید
هر ذره از فروغش چون آفتاب گردد
بر صفحه خیالش ننوشته چون حسابم
ترسم مباد روزی وقت حساب گردد
سر خدای بیچون آید ز پرده بیرون
نور علی عالی گر بی حجاب گردد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.