هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، زهد، تواضع، و حقارت دنیوی در برابر عشق الهی می‌پردازد. شاعر از مردان خدا، عاشقان راستین، و مستان راه حق سخن می‌گوید که از تعلقات دنیوی دست کشیده‌اند و به عشق الهی روی آورده‌اند. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی از دنیا و امید به رستگاری دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۱۴

سرپا برهنگان که دم از کبریا زنند
مردانه پای بر سر کبر و ریا زنند

مستان که میکشند سبوی بساط عیش
ساغر کشان شیشه غم را صلا زنند

گر بینواست دل زنوا مطربان عشق
هر گوشه نغمه بمقام نوا زنند

دست از جهان کشیده گدایان کوی دوست
بر تخت و تاج قیصر و فغفور پا زنند

خلوت گزیدگان سرا پرده قبول
کی دست رد بسینه مرد خدا زنند

شاهنشهان کشور تجرید از فنا
هر صبح و شام خیمه بملک بقا زنند

گمگشتگان که طالب راه هدایتند
دست طلب بدامن آل عبا زنند

آنانکه برده حسرت دنیا بزیر خاک
سربرکنند و نعره واحسرتا زنند

روشندلان که نور علی هست کامشان
مردانه گام در ره صدق و صفا زنند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.