۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴

سرپا برهنگان که دم از کبریا زنند
مردانه پای بر سر کبر و ریا زنند

مستان که میکشند سبوی بساط عیش
ساغر کشان شیشه غم را صلا زنند

گر بینواست دل زنوا مطربان عشق
هر گوشه نغمه بمقام نوا زنند

دست از جهان کشیده گدایان کوی دوست
بر تخت و تاج قیصر و فغفور پا زنند

خلوت گزیدگان سرا پرده قبول
کی دست رد بسینه مرد خدا زنند

شاهنشهان کشور تجرید از فنا
هر صبح و شام خیمه بملک بقا زنند

گمگشتگان که طالب راه هدایتند
دست طلب بدامن آل عبا زنند

آنانکه برده حسرت دنیا بزیر خاک
سربرکنند و نعره واحسرتا زنند

روشندلان که نور علی هست کامشان
مردانه گام در ره صدق و صفا زنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.