۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

هرکرا دیدن روی تو تمنا باشد
جز بروی تو نظر وانکند تا باشد

دیدن روت درآئینه چه حاجت که مرا
سینه از صیقل مهر تو مصفا باشد

بی تو بس جوش زند سیل سرشکم چو گهر
مسکن مردم دیده ته دریا باشد

گرهمه مستحق جام شهادت شده ایم
قتل ما کی بکف زاهد رسوا باشد

ریش فرعون چه کند باید بیضای کلیم
گرهمه غرق دراو لؤلؤلالا باشد

لعل و یاقوت درو لؤلؤ مرجان همه را
پرورش در کنف پرتو بیضا باشد

هرکرا نور علی در دل و جان منزل کرد
لاجرم منزل او عرش معلا باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.