هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا بیانگر تجربههای روحانی و عرفانی شاعر است. او از دل خود به عنوان مخزن اسرار یاد میکند که از اغیار خالی است و در دایرههای ملکوت سیر میکند. شاعر از عشق الهی و تجلی نور حق سخن میگوید و به ندایی از سوی خداوند اشاره میکند که به او اطمینان میدهد خودش ناصر و منصور است. در پایان، شاعر به نور علی(ع) اشاره میکند و دعوت به شناخت حقیقت مینماید.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند «اناالحق» ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل هضم نباشد.
شمارهٔ ۱۴۴
تا دلم گشته مخزن اسرار
پرزیار است خالی از اغیار
دائم اندر دوائر ملکوت
جان بود مرکز و دلم پرگار
خوردم آبی ز چشمه عشقش
گشتم از نخل عمر برخوردار
نور رویش بدیده می بینم
دمبدم در تجلی انوار
صبحدم این ندا بگوش دلم
آمد از نزد ایزد غفار
که خودم ناصر و خودم منصور
خود اناالحق همیزنم بردار
همچو نور علی درآدر دیر
تا شوی واقف از بت و زنار
پرزیار است خالی از اغیار
دائم اندر دوائر ملکوت
جان بود مرکز و دلم پرگار
خوردم آبی ز چشمه عشقش
گشتم از نخل عمر برخوردار
نور رویش بدیده می بینم
دمبدم در تجلی انوار
صبحدم این ندا بگوش دلم
آمد از نزد ایزد غفار
که خودم ناصر و خودم منصور
خود اناالحق همیزنم بردار
همچو نور علی درآدر دیر
تا شوی واقف از بت و زنار
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.