۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۴

باز شدم جلوه گر ماه رخت در نظر
ماه رخت در نظر باز شدم جلوه گر

گشت مرا تاج سرخاک کف پای تو
خاک کف پای تو گشت مرا تاج سر

کی شودم کام تر بی لب لعلت ز می
بی لب لعلت ز می کی شودم کام تر

هست حرام ای پسر بی تو مرا خواب و خور
بی تو مرا خواب و خور هست حرام ای پسر

بی تو ز خون جگر چند کنم قوت دل
چند کنم قوت دل بی تو ز خون جگر

کرد جهان پر گهر نظم گهر بار من
نظم گهر بار من کرد جهان پرگهر

شد ز رخت جلوه گر نور علی در دلم
نورعلی در دلم شد ز رخت جلوه گر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.