هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف تجربه‌ی عرفانی و معنوی خود می‌پردازد. او با ذکر رفتن به میکده و نوشیدن شراب، به‌صورت نمادین از رسیدن به حقیقت و روشنایی درون سخن می‌گوید. آینه‌ی دلش صاف شده و مهر و نور در آن جلوه‌گر می‌شود. در ادامه، از دیدار با شاهد حقیقی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌گوید و خود را از هر ناخالصی پاک می‌داند. در پایان، اشاره‌ای به نور علی(ع) و تأثیر آن بر شعر و بیان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحاتی مانند 'میکده' و 'شراب' به‌صورت تمثیلی نیاز به توضیح دارد تا سوءبرداشت نشود.

شمارهٔ ۱۵۷

دوش رفتم بسوی میکده با عجز و نیاز
ساقیم داد بکف ساغری از عشوه و ناز

وه چه ساغر که چو نوشیدمش آئینه دل
آمد ز ظلمت زنگار برون مهر طراز

جلوه گر گشت در آئینه ناگاه عیان
وه چه جلوه که ربودم بحقیقت ز مجاز

یافتیم چون بسراپرده تحقیق رهی
شاهدی راشدم از جان بحرم محرم راز

وه چه شاهد که ربوده مهش از شعبده
حقه مهر ز دست فلک شعبده باز

پای تا سرزر خالص شدم از هر غل و غش
بسکه دادم بجسد صیرفی عشق گداز

ریخت تا نور علی آن غزل از کلک و بیان
زهره گشتش ببساط و مه و خور زمزمه ساز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.