۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۱

چرا باشم دلا ناکام امروز
که مهرم رخ نمود از بام امروز

فشاندم بس ز دیده دانه اشک
همائی آمدم در دام امروز

دلم آرام از آن دارد که دارد
دلا رامم بدل آرام امروز

نگاه او که وحشی غزالیست
بصحرای دلم شد رام امروز

بیاد گلرخی بر طرف گلشن
بنوشم باده گل فام امروز

بیا ساقی بیارا بزم هستی
که رستم از غم ایام امروز

بیاور راح روح افزا که نبود
امید زندگی تا شام امروز

چه میجوئی نشان و نام از من
مجو از من نشان و نام امروز

بجز نور علی برمسند جم
کرا بر دست باشد جام امروز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.