هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق یار می‌گوید و از آتش عشق و رنج‌های آن سخن می‌راند. او از یاری شوخ و جفاکش یاد می‌کند که همچون خودش عاشق‌پیشه است. در ادامه، از رهایی از غوغای دنیا و پناه بردن به می و میخانه سخن می‌گوید و در نهایت، نور علی (ع) را به عنوان نماد روشنایی و سرمستی برمی‌شمارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، وجود مفاهیمی مانند شراب و می‌نوشی (هرچند به‌صورت نمادین) ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۷۴

باحضار ملک وضعی پری وش
نهان کرده دلم نعلی در آتش

کشم در دیده تا نقش نگاری
رخ از خون مژه کردم منقش

مکن آشفته آن زلف پریشان
مگردان خاطر جمعی مشوش

بجز یار من آن شوخ جفا جوی
که دارد عاشقی چون من جفاکش

زهر غل و غشی دادم خلاصی
ز بس پیمود ساقی جام بیغش

گرت در سینه باید سرمستان
بیا جامی در این میخانه درکش

کرا باشد بکف جام جهان بین
بجز نور علی آن مست سرخوش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.