۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۶

ای خم ابروی تو قبله ارباب عشق
وی حرم کوی تو کعبه اصحاب عشق

میرسد از هر زمان تازه عتابی ز تو
حب تو کی میرود از دل احباب عشق

زلف کمندت که هست دام دل عاشقان
گردن جانها بسی بسته ره باب عشق

تا که بچنگ آورد از صدفت گوهری
دل زندم هر نفس لطمه بغرقاب عشق

کی برساند بلب جام زلال خضر
هرکه رسیدش بکام جرعه از ناب عشق

برسر بحر فنا جای کند جاودان
هرکه نشنید دمی در دم سیلاب عشق

تافت ز نور علی تا بدلم تابشی
آتشی افروخته دل ز تب و تاب عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.