۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۲

ای جلالت گشته مرآت جمال
وی جمال تو عیان اندر جلال

آفتابی چون جمالت لم یزل
خود نتابید از سپهر لایزال

زآتش شمع دل افروز رخت
سوخته پروانه سانم پر و بال

در ثنای شکرستان لبت
طوطی طبعم شده شیرین مقال

ساکنان کوی عشقت را بس است
کثرت و وحدت برویت خط و خال

ساقیم مست است و میریزد بجام
عاشقانرا می ز مینای وصال

از دل و جان کیست جز نور علی
محترم اندر حریم ذوالجلال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.