۱۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۷

ما ابر گهر باریم هی هی جبلی قم قم
ما قلزم ز خاریم هی هی جبلی قم قم

گر نور خداجوئی بیهوده چه میپوئی
ما مشرق انواریم هی هی جبلی قم قم

اسرار نهانی را گر فاش و عیان خواهی
ما مخزن اسراریم هی هی جبلی قم قم

این روز تو همچون شب گر تیره و تاریکست
ما شمع شب تاریم هی هی جبلی قم قم

با قافله وحدت گر زانکه سری داریم
ما قافله سالاریم هی هی جبلی قم قم

ما رند قدح نوشیم از نام و نشان رسته
در میکده خماریم هی هی جبلی قم قم

در روز ازل با حق چون قول بلی گفتیم
ما بر سر اقراریم هی هی جبلی قم قم

با جنت و با دوزخ ما را نبود کاری
ما طالب دیداریم هی هی جبلی قم قم

ما باقی باللهیم فانی ز خودی خود
منصور سر داریم هی هی جبلی قم قم

در اول و در آخر در ظاهر و در باطن
ماپرتو دلداریم هی هی جبلی قم قم

در طور لوای حق رب ارنی گویان
مستغرق دیداریم هی هی جبلی قم قم

ای زاهد افسرده رو طعنه مزن مار ا
ما آه شررباریم هی هی جبلی قم قم

در میکده وحدت چون نور علی دایم
مست می جباریم هی هی جبلی قم قم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.