هوش مصنوعی: شاعر در این متن از از دست دادن جان و جنان و رنج عشق سخن می‌گوید. او از توبه‌شکنی و بازگشت به می‌نوشی می‌گوید و بیان می‌کند که در راه عشق، عقل را کنار گذاشته است. شاعر خود را مرد راه عشق می‌داند و از اندیشه بلند و پست رها شده است. او در نهایت به وحدت وجود و مستی عرفانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۱۶

جز جان و جنان که شد ز دستم
بنگر ز غمت چه طرف بستم

دی توبه نموده بودم از می
امروز بساغری شکستم

در راه طلب چو گرد عمری
گه خواستم و گهی نشستم

چون رشته عشق گشت محکم
سررشته عقل را گسستم

مرد ره عشقم و نباشد
اندیشه از بلند و پستم

از هستی و نیستی منزه
نی نیستم این زمان نه هستم

چون نور علی بمصطب عشق
مست می وحدت الستم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.