هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از حضور عاشقانه و پرجوشوخروش در بازار عشق سخن میگوید. با اشاره به نمادهایی مانند عندلیب، سرو، گل، و خال سیاه، شاعر به جستوجوی معنا و حقیقت در پدیدههای جهان میپردازد. همچنین، با اشاره به داستانهای عرفانی مانند لیلی و مجنون و منصور حلاج، بر وحدت وجود و آشکار شدن حق تأکید میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و اسطورهای ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۳۳
یارب آنمه کیست کز نو سوی بازار آمده
کش هزاران هر سو خریدار آمده
اینهمه جوش و خروش عندلیبان از چه روست
سرو گلرخسار من گویا بگلزار آمده
چیست آنخال سیه در زیر زلف آن صنم
هندوی سحرآفرینی بهر زنار آمده
اینهمه نقش غریب و رنگهای مختلف
جمله یکمو جست کز آن بحر زخار آمده
خود نموده در لباس حسن لیلی جلوه گر
خود شده مجنون و لیلی را طلب کار آمده
از لب منصور کرده سر وحدت آشکار
خود اناالحق گفته فاش و برسر دار آمده
تا نماید رهرو انرا طریقت رهبری
از فروغ عین و لام و یا پدیدار آمده
کش هزاران هر سو خریدار آمده
اینهمه جوش و خروش عندلیبان از چه روست
سرو گلرخسار من گویا بگلزار آمده
چیست آنخال سیه در زیر زلف آن صنم
هندوی سحرآفرینی بهر زنار آمده
اینهمه نقش غریب و رنگهای مختلف
جمله یکمو جست کز آن بحر زخار آمده
خود نموده در لباس حسن لیلی جلوه گر
خود شده مجنون و لیلی را طلب کار آمده
از لب منصور کرده سر وحدت آشکار
خود اناالحق گفته فاش و برسر دار آمده
تا نماید رهرو انرا طریقت رهبری
از فروغ عین و لام و یا پدیدار آمده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.