۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۵

ای ز مهر روی تو صبح وصل نورانی
دل ز تار موی تو شام هجر ظلمانی

خورده چشم جادویت خون کافر و مؤمن
برده خال هندویت رونق مسلمانی

نوک غمزه ات دلرا دشنه ای بخون تشنه
چین طره ات جان را مجمع پریشانی

پیش فهم و ادراکت وقت دانش اندوزی
عقل کل فرو برده سر بجیب نادانی

از همای اقبالت ظلی یابد ار موری
در زمان فرو کوبد نوبت سلیمانی

هرکه از می عشقت جرعه بیاشامد
تا ابد نیاساید از خروش سبحانی

تانتابد اندر دل نوری از علی زاهد
کی بدل عیان بینی رازهای پنهانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.