هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش معشوق و تجلی جمال الهی میپردازد. شاعر معشوق را همچون آینهای میداند که جمال حق در او تجلی کرده و مانند خورشید از انوار الهی تابنده است. او تأکید میکند که هر دیدهای که مشتاق دیدار معشوق است، تنها به او میل خواهد کرد. همچنین، عشق به معشوق را گنجینهای از اسرار الهی میداند و از پروانهای سخن میگوید که با از خودگذشتگی به دور شمع (نماد معشوق) میگردد. شاعر در پایان از گلزار تجلی و بلبل عاشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۴
روی تو که آئینه رخسار تجلیست
تابنده چو خورشید ز انوار تجلیست
هرگز نکند جز تو بدیداربتان میل
هر دیده که آن مایل دیدار تجلیست
مهر تو بهر سینه که جا کرده نهانی
پیداست که گنجینه اسرار تجلیست
گر سر برود در قدم شمع چه پرواش
پروانه بیدل که پرستار تجلیست
محروم نگردان ز نظر گاه جمالت
صاحبنظری را که طلبکار تجلیست
از ثابت و سیاره فزون منزلتش هست
حسنت که متاع سربازار تجلیست
ای گل مشکین خار جفا برجگر نور
کان بلبل دستان زن گلزار تجلیست
تابنده چو خورشید ز انوار تجلیست
هرگز نکند جز تو بدیداربتان میل
هر دیده که آن مایل دیدار تجلیست
مهر تو بهر سینه که جا کرده نهانی
پیداست که گنجینه اسرار تجلیست
گر سر برود در قدم شمع چه پرواش
پروانه بیدل که پرستار تجلیست
محروم نگردان ز نظر گاه جمالت
صاحبنظری را که طلبکار تجلیست
از ثابت و سیاره فزون منزلتش هست
حسنت که متاع سربازار تجلیست
ای گل مشکین خار جفا برجگر نور
کان بلبل دستان زن گلزار تجلیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.