هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، به ستایش معشوق خود پرداخته و از زیبایی‌های او مانند زلف، خال، و ابرو سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که ایمان و دینش توسط معشوق به تاراج رفته است. همچنین، شاعر اشاره می‌کند که حضور معشوق برای او مانند معراج است و دوری از او روز را همچون شب تاریک کرده است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند از دست دادن ایمان به دلیل عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک داشته باشد.

شمارهٔ ۴۵

ای خاک پایت بر فرق من تاج
فرقم بتاجی گردیده محتاج

تو شاه خوبان در حسن و خوبی
خوبان فرستند بر در گهت باج

افغان که زلفت از کافری کرد
ایمان و دینم یکباره تاراج

آن خال مشکین بر آن بناگوش
هندو نژادیست بنشسته بر عاج

ابرو کمانا کو تیر مژگان
تا آرمش پیش از سینه آماج

رفتی و ما را در دیده یارا
شد روز روشن همچون شب داج

معراج هرکس باشد بکوئی
چون نور ما را کوی تو معراج
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.