هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و درد فراق سخن میگوید. شاعر با تصاویر شاعرانه مانند گریستن با مژهها، تیر غم، و سوراخ شدن دل و آسمان، رنج دوری از معشوق را بیان میکند. او از انتظار بیپایان و اشکهای بیثمر مینالد و معشوق را مقصر این دردها میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند اندوه و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۷
منم که با مژه تر کنم گهر سوراخ
توئی که کرده ز تیر غمم جگر سوراخ
ز بسکه چشم ببام و درت نهادم شد
ز کاوش مژه ام جمله بام و در سوراخ
بیاکه ناوک آهم دل فلک هر شب
جدا ز ماه رخت کرده تا سحر سوراخ
تو رفتی و ز قفای تو هر قدم کردم
زمین خشک بخوناب چشم تر سوراخ
عجب مدار که نور از ضمیر چون خورشید
کند بناوک حسرت دل قمر سوراخ
توئی که کرده ز تیر غمم جگر سوراخ
ز بسکه چشم ببام و درت نهادم شد
ز کاوش مژه ام جمله بام و در سوراخ
بیاکه ناوک آهم دل فلک هر شب
جدا ز ماه رخت کرده تا سحر سوراخ
تو رفتی و ز قفای تو هر قدم کردم
زمین خشک بخوناب چشم تر سوراخ
عجب مدار که نور از ضمیر چون خورشید
کند بناوک حسرت دل قمر سوراخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.