۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷

نخستین دم که عالم آفریدند
پی ایجاد آدم آفریدند

بود تا هیکل او را حمایل
در اسمااسم اعظم آفریدند

برخ گنج مسما را ز اسماء
طلسمی سخت محکم آفریدند

بحرز جان ز روی آن نگارم
عجب نقشی معظم آفریدند

ز وصل او دلم را شاد کردند
ز هجرش مسکن غم آفریدند

زند تا گودی دلها را بچوگان
برویش زلف پرخم آفریدند

لبش دیدند بر احیای اموات
مسیحا را ز مریم آفریدند

سلیمان را ز لعل آن پریروی
نگین نقش و خاتم آفریدند

لبم از تشنگی چون خشک دیدند
از آنرو دیده پرنم آفریدند

منال ای نور پیش یار زاغیار
که گل با خار توام آفریدند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.