هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و دوری از مادیات سخن می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که عشق حقیقی مانند طلای خالص است و برای رسیدن به سعادت، باید از اسراف و دلبستگی به دنیا پرهیز کرد. همچنین، قناعت و پاکسازی نفس را راهی برای رسیدن به کیمیاگری درونی می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و اخلاقی این شعر نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی و فلسفه دارد که معمولاً برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۷۸

کسیکه عشق تو بر نقد دل شدش صراف
چو زرخالص از هر غشی نماید صاف

اگر تو طالب اکسیر عافیت هستی
مسوز سیم و زر عمر ز آتش اخلاف

نهی بکوره اسراف نقد و نسیه بچند
خدای دوست نمیدارد اینقدر اسراف

ترا ببوته چه حاجت ز کردن زیبق
بملح ساجی و گوگرد سرخ فرش و لحاف

به تند و شورقناعت بکش تو زیبق نفس
که کیمیای تو اینست و نیست این بگزاف

نظر ز سیم و زر قلب ناکسان دربند
بدار ضرب محبت چونور شو صراف
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.