هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، خود را به بلبلی تشبیه می‌کند که مشتاق گلستان و دیدار معشوق است. او بیان می‌کند که دلش به جمال معشوق و دیدار دوستان مشتاق است و برخلاف دیگران، تنها به تماشای باغ و طبیعت علاقه‌مند نیست. شاعر تأکید می‌کند که دلش از خارهای دیوار معشوق نمی‌رهد، چرا که مانند بلبلی نالان، مشتاق آشیانه است. در پایان، او اشاره می‌کند که هیچ‌کس جز معشوق را نمی‌بیند و هر کس در جهان عاشق معشوق است، مانند نور به او مشتاق است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۸۰

چو بلبلی که بود آن بگلستان مشتاق
دلم بود بجمال تو دلستان مشتاق

جهانیان همه گر شوق بوستان دارند
مراست دیده بدیدار دوستان مشتاق

چو دیگران نیم ایدوست با وجود تو من
بسیر و باغ تماشای بوستان مشتاق

دلم نمیرهد ای گل ز خار دیوارت
که هست بلبل نالان بآشیان مشتاق

نظر بغیر تواش نیست بر کرشمه خور
چو نور هر که ترا هست در جهان مشتاق
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.