هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و اسارت در عشق سخن میگوید. او خود را آزاد و در عین حال اسیر معشوق میداند، و نور خورشید را در برابر عشق معشوق ناچیز میشمرد. همچنین، او ثروت قارون را در برابر عشق بیارزش میداند و تأکید میکند که هیچ نگاری جز معشوق در خاطرش جای ندارد. شاعر از عشق ازلی و باده مهر معشوق سخن میگوید و خود را از آن سرشته میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال بهطور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم مانند 'باده مهر' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۶
اکنون که بطره ات اسیرم
هر دم چه زنی زغمزه تیرم
آزادم و بنده رخ تو
صیادم و در کفت اسیرم
خورشید برد ز اخترم نور
هرچند که ذره و حقیرم
باخاک یکیست گنج قارون
پیش من اگر چه بس فقیرم
خاطر ندهم بهر نگاری
تا نقش تو هست در ضمیرم
درخلد برین حرام باشد
بی لعل تو انگبین و شیرم
خمار ازل سرشته چون نور
از باده مهر تو خمیرم
هر دم چه زنی زغمزه تیرم
آزادم و بنده رخ تو
صیادم و در کفت اسیرم
خورشید برد ز اخترم نور
هرچند که ذره و حقیرم
باخاک یکیست گنج قارون
پیش من اگر چه بس فقیرم
خاطر ندهم بهر نگاری
تا نقش تو هست در ضمیرم
درخلد برین حرام باشد
بی لعل تو انگبین و شیرم
خمار ازل سرشته چون نور
از باده مهر تو خمیرم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.