۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷

من جز تو کسی دگر ندارم
فریاد رسی دگر ندارم

در سر بجز از هوای عشقت
هرگز هوسی دگر ندارم

جز عقل در انگبین عشقت
بال مگسی دگر ندارم

گفتی جرسی بناقه ام بند
جز دل جرسی دگر ندارم

دانم بر تست التماسم
چون ملتمسی دگر ندارم

من طایر آشیان روحم
جز تن قفسی دگر ندارم

امید حیات بیتو چون بود
برخود نفسی دگر ندارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.