هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و فراق یار می‌گوید و با وجود درد دوری، یاد یار به او شادی می‌بخشد. او از صبر و استقامت در برابر مشکلات سخن می‌گوید و به لطف خداوند در گذر از سختی‌ها اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از مبارزه با نفس و پایداری در برابر بیدادی‌ها می‌سراید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مبارزه با نفس و بیدادی‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۹۱

سالها شد که بدل نقش مرادی دارم
دیده جان برخ حور نژادی دارم

طره عقد گشایش چو ببندد گرهی
از گره بستن آن طره گشادی دارم

گرچه غم ها بود از دوری وصلش بدلم
هر دم از یاد رخش خاطر شادی دارم

کیسه دوست چو غم گر ز زر و سیم تهیست
صاحبی ذوالکرم و شاه جوادی دارم

شکر ایزد که ز لخت جگر و پاره دل
در بیابان غمش توشه و زادی دارم

نه سر صلح بکس باشدم و نه دل جنگ
تا دراین معرکه با نفس جهادی دارم

صد رهم گر کشد از خنجر بیداد چه نور
رهی از وی تو مپندار که دادی دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.