هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حالت مستی و شیفتگی خود به معشوق و طبیعت سخن می‌گوید. او با اشاره به بهار، گل‌ها و باده‌های کهن، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و از عشق و مستی ناشی از آن سخن می‌راند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند کعبه، دیر و زنار اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی جنبه‌های عرفانی و معنوی شعر است.
رده سنی: 16+ این شعر شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۰

نه این زمان ز می جلوه تو من مستم
که سالهاست از این باده کهن مستم

دراین بهار ندانم بسر چها دارم
که دیگران بچمن جرعه نوش و من مستم

اگر نه بلبل زارم چرا بفصل بهار
ز آب و رنگ گل و نکهت چمن مستم

روم بکعبه و دیر و بسوزم این زنار
که آن صنم نکند همچو برهمن مستم

ز چین طره نماید چو نافه بخشائی
کند ز غالیه چون آهوی ختن مستم

زهی حکایت عشقی که بعد چندین سال
کند ز قصه شیرین و کوهکن مستم

لب از عصاره انگورتر چرا سازم
کنونکه نور نمود از می سخن مستم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.