هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند جدایی، عشق، درد دل، و جستجوی معنویت میپردازد. شاعر از نبودن معشوق و درد ناشی از آن سخن میگوید و به دنبال آرامش در عشق و سماع (رقص عرفانی) است. همچنین، اشارهای به گذر از نفسانیات و رسیدن به نور حقیقت دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۱۱۰
دم رفتن نکرد او گر وداعی
چه باز آید نداریمش نزاعی
دلم پرخون و شیشه خالی از بند
دراین حالت کجا ماند سماعی
ببازاری که آرد جنس حسنش
بصد نقد روان ارزد متاعی
شود هر ذره خورشیدی جهانتاب
ز خورشید من ار تابد شعاعی
مده جز مستی عشقش بسر جای
ز مخموری نیابی تا صداعی
چو نور از اختراع نفس بگذر
مکن هر دم ز نفست اختراعی
چه باز آید نداریمش نزاعی
دلم پرخون و شیشه خالی از بند
دراین حالت کجا ماند سماعی
ببازاری که آرد جنس حسنش
بصد نقد روان ارزد متاعی
شود هر ذره خورشیدی جهانتاب
ز خورشید من ار تابد شعاعی
مده جز مستی عشقش بسر جای
ز مخموری نیابی تا صداعی
چو نور از اختراع نفس بگذر
مکن هر دم ز نفست اختراعی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.