هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای عاطفی خود می‌پردازد. او از گریه‌های مستانه، یادآوری خاطرات گذشته، بی‌پروایی معشوق، و آرزوی دیدار دوباره سخن می‌گوید. همچنین، از ناز و لطف معشوق و تأثیر نگاه او بر خود یاد می‌کند و در پایان، از فیّاض و دادگری که به فریادش می‌رسد، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۷۰۵

کجا شد گریهٔ مستانهٔ من در سر کویی
به یاد هایهایی اوفتادم، دوستان هویی

به بی‌پروابُت دیر آشنای من که خواهد گفت
که دشمنامی از آن لب آرزو دارد دعاگویی

نیم در بند لطفی ناز هم خورسندییی دارد
نگاهی گر نباشد بی‌مروّت چین ابرویی

چو بوی گل توان از موج بادی داد بر بادم
نمی‌‌خواهد شکست خاطر من زور بازویی

نگه دارد خدا از شوخ چشمی‌ها نگاهم را
اگر از گوشة ابروی نازی دیده‌ام رویی

به دیدار گل از وی سرخوشی ای دل کجایی تو؟
زرنگی دیده‌ام رنگی به بویی برده‌ام بویی

به دادم می‌رسد فیّاض آن کو داد ازو دارم
که دار چون «رهی» فریاد فرمایی و دلجویی؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.