هوش مصنوعی: این متن از جهان به عنوان دامگاهی پر از دام و طمع یاد می‌کند و توصیه می‌کند که از طمع دوری کرده و به قناعت روی آوریم. شاعر از سختی‌های زندگی و بی‌عدالتی‌های جهان شکایت می‌کند و به خواننده هشدار می‌دهد که از لشکر طمع و گناه دوری کند. او تأکید می‌کند که رضایت به اندک، نشانه‌ی خردمندی است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیم عرفانی و انتقادی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۰

جهان دامگاهی است بس پر چنه
طمع در چنهٔ او مدار از بنه

بباید گرستن بر آن مرغ‌زار
که آید به دام اندرون گرسنه

سیه کرد بر من جهان جهان
شب و روز او میسره میمنه

نیابم همی جای خواب و قرار
در این بی‌نوا شب گه پر کنه

هزاران سپاه است با او همه
ز نیکی تهی و به دل پر گنه

به یمگان به زندان ازینم چنین
که او با سپاه است و من یکتنه

تو، ای عاقل، ار دینت باید همی
بپرهیز از این لشکر بوزنه

از این دام بی‌رنج بیرون شوی
اگر نوفتادت طمع در چنه

به دون قوت بس کن ز دنیای دون
که دانا نجوید ز دنیا دنه

از ابر جهان گر نباردت سیل
چو مردان رضا ده به اندک شنه

بباید همی رفت بپسیچ کار
چنین چند گردی تو بر پاشنه؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.