هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس تنهایی و رنج شاعر است که در غیاب دوست و حضور دشمن، به خاک و مرگ پناه می‌برد. او از نبود آرامش حتی در لحظه‌ی مرگ و بی‌تفاوتی دیگران نسبت به رنجش می‌گوید و تصویری دردناک از آینده‌ی خود ترسیم می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند تنهایی، رنج و مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۹۴

گِتی که تنه یارْمِهْ همیشکْ ته بُومْ
تنه دشمنِ دَرْ نَهَلِمْ یکی گُومْ

دَمی دوستْ نِئی وُ دشمنْ بی اَندی تُومْ
آخرْ هدایی مه دشمنِ دِلِ کُومْ

نرسمّه بمیرم کَسْ نَئیره مه نُومْ،
یکْ لحظه (اتّا دقیقه) به خاک، مه تنْ نئیره آرُومْ،

فردا خاکِ سَرْ بَوینِنْ مه همکارُومْ
یکی چِشْ‌رِهْ خونْ اِنِهْ، یکی‌رِهْ بارُومْ
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.