هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج فراق و عشق شکایت می‌کند و از معشوق خود می‌خواهد که او را دریابد و نجات دهد. او از طبیب و دیگران کمک نمی‌خواهد، بلکه معشوق را مسیح خود می‌داند و تنها از او طلب یاری می‌کند. شاعر همچنین از عذاب سفر و تنهایی سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را از این وضعیت نجات دهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶

به یکی نامهٔ خودم دریاب
به دو انگشت کاغذم دریاب

به فراقی که سوزدم کشتی
به پیامی که سازدم دریاب

درد من بر طبیب عرض مکن
تو مسیح منی خودم دریاب

کارم از دست شد ز دست فراق
دست در دامنت زدم دریاب

من از خیره‌کش فراق هنوز
دیت وصل نستدم دریاب

الله الله که از عذاب سفر
به علی‌الله درآمدم دریاب

دردمندم ز نقل خانهٔ آب
به گلاب و طبرزدم دریاب

من که در یک دو نه سه چار یکی
بستهٔ ششدر آمدم دریاب

من که خاقانیم به دست عنا
چون خیال مشعبدم دریاب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.