هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بدبختی و ناکامی‌های خود سخن می‌گوید و از ناعادلانه بودن جهان و بی‌عدالتی‌های اجتماعی شکایت می‌کند. او به نابرابری‌های اجتماعی و رفتارهای ناشایست افراد قدرتمند اشاره می‌کند و از این که ارزش‌های اخلاقی و کرامت انسانی در جامعه نادیده گرفته می‌شود، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتقادی و تاریخی دارد. همچنین، برخی از عبارات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳

بخت بدرنگ من امروز گم است
یارب این رنگ سواد از چه خم است

دلدل دل ز سر خندق غم
چون جهانم که بس افکنده سم است

با من امروز فلک را به جفا
آشتی نیست همه اشتلم است

شد چو کشتی به کژی کار فلک
که عنانش محل پاردم است

دولت امروز زن و خادم راست
کاین امیر ری و آن شاه قم است

هر که را نعمت و مال آمد و جاه
سفلگی را بعهم کلبهم است

تا به درگاه خدا داری روی
زر آلوده سگ حلقه دم است

باز چون بر در خلق افتد کار
زر بر سفله خدای دوم است

این کرم جستن خاقانی چیست
که کرم در همه آفاق گم است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.