هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از خاقانی، بیانگر عشق عمیق و شورانگیز شاعر به معشوق است. او از تأثیرات این عشق بر دل‌ها و جهان سخن می‌گوید و آرزوی دیدار معشوق را توصیف می‌کند. شاعر همچنین از رنج‌ها و فریادهای عاشقان و تأثیرات روحی و روانی این عشق بر خودش می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۶

عشق تو چون درآید شور از جهان برآید
دلها در آتش افتد دود از میان برآید

در آرزوی رویت بر آستان کویت
هر دم هزار فریاد از عاشقان برآید

تا تو سر اندر آری صد راز سر برآری
تا تو ببر درآئی صد دل ز جان برآید

خوی زمانه داری ممکن نشد که کس را
یک سود در زمانه بی‌صد زیان برآید

کارم بساز دانم بر تو سبک نشیند
جانم مسوز دانی بر من گران برآید

هر آه کز تو دارم آلودهٔ شکایت
از سینه گر برآید هم با روان برآید

خاقانی است و جانی از غم به لب رسیده
چون امر تو درآید هم در زمان برآید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.