هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و تأثیرات آن بر خود و جهان اطراف سخن می‌گوید. او از خنده‌های مختلفی صحبت می‌کند که در حضور معشوق و عشق او رخ می‌دهد، از خنده‌های شیرین تا تلخ. شاعر همچنین از غم و اشک‌های خود در عشق سخن می‌گوید و این که حتی اشک‌های او نیز در حضور معشوق به خنده تبدیل می‌شوند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان آن‌ها را به درستی درک کرد.

غزل شمارهٔ ۱۰۸

با یاد تو زهر بر شکر خندد
با روی تو شام بر سحر خندد

درماه نو از چه روی می‌خندی
کان روی به آفتاب برخندد

عاشق همه زهر خندد از عشقت
گر عشق این است ازین بتر خندد

آنجا که تو تیر غمزه اندازی
آفاق بر آهنین سپر خندد

و آنجا که من از جگر کشم آهی
عشاق بر آتش سقر خندد

من در غم تو عقیق می‌گریم
دانم که عقیق تو شکر خندد

چون لعل تو بیند اشک خاقانی
از شرم چو گل به پوست درخندد
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.