هوش مصنوعی: شاعر در این متن از یار و کاری سخن می‌گوید که بی‌نظیر و بی‌همتا است. او از رنج‌ها و سختی‌هایی که تحمل کرده می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ‌کس مانند او چنین تجربه‌هایی نداشته است. شاعر همچنین به زیبایی و ارزش سخنان خود اشاره می‌کند و معتقد است که هیچ‌کس مانند او نمی‌تواند چنین سخنان عمیق و ارزشمندی بگوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۹

ازین ده رنگ‌تر یاری نپندارم که کس دارد
وزین بی‌نورتر کاری نپندارم که کس دارد

نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون آلود
ازین باریکتر تاری نپندارم که کس دارد

دهم در من یزید دل دو گیتی را به یک مویش
ازینسان روز بازاری نپندارم که کس دارد

نسیم صبح جانم را ودیعت آورد بویش
ازین به تحفه در باری نپندارم که کس دارد

اگر در زیر هر سنگی چو خاقانی سری بینی
ازین برتر سخن باری نپندارم که کس دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.