هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و غم سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشقش به حدی شدید است که در جهان پیچیده و باعث رنج دیگران شده است. شاعر از درد و آتش عشق در جان خود می‌گوید و این که نامش در میان مردم به بدی افتاده است. او همچنین از فتنه‌ای که در میان مردم افتاده و وضعیت دشمنانش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۹

شور عشق تو در جهان افتاد
بیدلان را به جان زیان افتاد

تو هنوز از جهان نزاده بدی
کز تو آوازه در جهان افتاد

آتشی زد غم تو در جانم
که شرارش بر آسمان افتاد

تو سلامت گزین که نام دلم
از ملامت به هر زبان افتاد

کار من مصلحت کجا گیرد
خاصه کاین فتنه در میان افتاد

صوتر حال خصم و خاقانی
مثل مار و باغبان افتاد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.