هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی ناشی از آن سخن می‌گوید. او از احساسات عمیق و ناامیدی‌های خود در مسیر عشق می‌گوید و از رقیب و همسایه‌ای که به او توجه می‌کند، یاد می‌کند. متن پر از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه است که احساسات شاعر را به زیبایی بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۸

روزم به نیابت شب آمد
جام به زیارت لب آمد

از بس که شنید یاربم چرخ
از یارب من به یارب آمد

عشق آمد و جام جام درداد
زان می که خلاف مذهب آمد

هر بار به جرعه مست گشتم
این بار قدح لبالب آمد

کاری نه به قدر همت افتاد
راهی نه به پای مرکب آمد

رفتم به درش رقیب من گفت
کاین شیفته بر چه موجب آمد

همسایه شنید آه من گفت
خاقانی را مگر تب آمد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.