هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که معشوق از همه بدخوتر و جفاجوتر است. او از بی‌وفایی معشوق گلایه می‌کند و می‌گوید که با وجود همه این‌ها، دلش همچنان به سوی اوست. شاعر خود را در میان عشاق معشوق کمتر می‌داند، اما در وصف او سخنگوتر است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۳

بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر
در همه عالم توئی از همه بدخوی‌تر

گیر که من نیستم هم ز خود انصاف ده
تا به جهان کس شنید از تو جفاجوی تر

هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو
هرکه به نزدیک تر از تو سیه روی تر

گفتم هستی چو گل هم خوش و هم بی‌وفا
لیک نگفتم که هست گل ز تو خوشبوی‌تر

بود گناه من آنک با تو یگانه شدم
نیست مرا ز آب چشم هیچ گنه‌شوی‌تر

تا دل من سوی توست بارگه صبر من
هست به کوی عدم بلکه از آنسوی‌تر

در صف عشاق تو کمتر خاقانی است
لیک به وصف تو در، اوست سخنگوی‌تر
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.