هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج ناشی از جدایی و دوری از یاران است. شاعر از غم و اندوهی که در دل دارد سخن می‌گوید و از آتش درون و تب‌های سوزان رنج می‌برد. او از گریه‌های بی‌پایان و چهره‌های خاک‌آلود خود و یارانش می‌گوید و از این که درد فرقت یاران را تحمل می‌کند. شاعر همچنین به از دست دادن یار و زیان‌های ناشی از هوس‌های بی‌ثمر اشاره می‌کند و در نهایت، از خون‌چکانی دیده‌ها و رنج‌های بی‌پایان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی مانند درد جدایی، غم و اندوه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۹

ما از عراق جان غم آلود می‌بریم
وز آتش جگر دل پردود می‌بریم

در گریهٔ وداع تذروان کبک لب
طاووس‌وار پای گل‌آلود می‌بریم

شب‌ها ز بس که سوزش تب‌ها همی کشیم
لب‌ها کبود و آبله فرسود می‌بریم

داریم درد فرقت یاران گمان مبر
کاندوه بود یا غم نابود می‌بریم

یاری ز دست رفته غم کار می‌خوریم
مایه زیان شده هوس سود می‌بریم

خونین دلی به صبر سر اندوده وز سرشک
خاکین رخی چو کاه گل‌اندود می‌بریم

گل درد سر برآورد و ما درد سر چو گل
دیر آوریم و زحمت خود زود می‌بریم

گفتی چو می‌برید ز بغداد زاد راه
صد دجله خون که دیده به پالود می‌بریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.