هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. او از غم و اندوهی که عشق به او تحمیل کرده، شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که کبوتری پیامش را به معشوق برساند. شاعر همچنین از حسادت دیگران و خطراتی که ممکن است در راه رسیدن به معشوق وجود داشته باشد، ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسادت و خطرات عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۳

از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من

از عشق یار روی ندارم که دم زنم
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من

باری کبوترا تو ز من نامه‌ای ببر
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من

درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من

زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
برجت سرای من به و صحرات کوی من

گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من

بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بی‌رنگ زر رها نکنندت به بوی من

خاقانی است جوجو در آرزوی او
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.