هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از دل خود شکایت می‌کند و به آن خطاب می‌کند که چگونه با کارهایش باعث رنج و ناراحتی او شده است. شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و از دل می‌خواهد که دست از این کارها بردارد. او همچنین به مقایسه‌هایی مانند شیر و آهو، شب و خورشید، و سلیمان و پری‌ها اشاره می‌کند تا احساسات خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر به دست می‌آید.

غزل شمارهٔ ۳۲۲

ای دل ای دل هلاک تن کردی
بس کن ای دل که کار من کردی

سر من زان جهان همی آید
که ره جان به پای تن کردی

از سگان کی به زهرهٔ شیر
که شکار آهوی ختن کردی

شب مهتاب چون به سر بازی
قصد خورشید غمزه زن کردی

در شبستان آفتاب شدی
آه من آسمان شکن کردی

گر سلیمان نه‌ای به دیودلی
در پری خانه چون وطن کردی

لاجرم بهر یک شبه طربت
برگ صد سالم از حزن کردی

توئی آن مرغ کآتش آوردی
خود به خود قصد سوختن کردی

تیشه در بیشهٔ بلا بردی
هر سر شاخ بابزن کردی

دانهٔ دست پایدام تو گشت
از که نالی که خویشتن کردی

ای چو زنبور کلبهٔ قصاب
که سر اندر سر دهن کردی

سخن اندر زر است خاقانی
تو همه تکیه بر سخن کردی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.