هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود به عنوان منبع آرامش و زیبایی یاد می‌کند و از او می‌پرسد که کیست و از کجا آمده است. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از او می‌خواهد که راز وجودش را فاش کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۲۵

ای راحت جان‌ها به تو، آرام جان کیستی
دل در هوس جان می‌دهد، تو دلستان کیستی

ای گلبن نادیده دی اصل تو چه وصل تو کی
با بوی مشک و رنگ می از گلستان کیستی

از از بتان دلخواه تو، در حسن شاهنشاه تو
ما را بگو ای ماه تو، کز آسمان کیستی

بگشا صدف یعنی دهن بفشان گهر یعنی سخن
پنهان مکن یعنی ز من تا عشق‌دان کیستی

چون زیر هر مویی جدا یک شهر جان داری نوا
خامی بود گفتن تو را جانا که جان کیستی

با مایی و ما را نه‌ای، جانی از آن پیدا نه‌ای
دانم کز آن ما نه‌ای، برگو از آن کیستی

خاقانی از تیمار تو حیران شد اندر کار تو
ای جان او غم‌خوار تو، تو غم‌نشان کیستی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.