هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و جمال معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او باعث از دست دادن صبر و زهدش شده است. معشوق با گریه و ناله نزد شاعر می‌آید و از دوری او شکایت می‌کند. شاعر از زیبایی و جمال معشوق به حدی متأثر است که آن را آفریده‌ی خداوند می‌داند و به قدرت آفرینش او اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۴

شوریده کرد ما را عشق پری جمالی
هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی

زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی
بازار زهد ما را بشکست عشق خالی

با سرکشی که دارد خوئی چه تندخوئی
الحق فتاد ما را حالی چه صعب حالی

امروز پیشم آمد نالان و زار و گریان
حالی بسوخت جانم کردم ازو سؤالی

گفتم که ای نگارین این گریه بر چه داری
گفتا که بی‌جمالت روزی بود چو سالی

یارب چه صورت است آن کز پرتو جمالش
هر دیده‌ای به رنگی بیند ازو خیالی

خاقانی آفرین گوی آن را کز آب و خاکی
این داندآفریدن سبحانه تعالی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.