هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زبان عاشقی بیان میشود که از بیوفایی و شکستهای عاطفی معشوق خود رنج میبرد. شاعر از رفتارهای ناسازگار و بیرحم معشوق شکایت میکند و از اینکه معشوق به جای نوازش دل، آن را میشکند، ابراز ناراحتی میکند. همچنین، شاعر به عهدشکنیها و بیتوجهیهای معشوق اشاره میکند و از عشق بیپاسخ خود میگوید.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، بیان رنجها و شکایتهای عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربههای زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر به دست میآید.
غزل شمارهٔ ۳۳۰
زرهٔ زلف بر قبا شکنی
آه در جان آشنا شکنی
ببری آب سنگ ما کز دل
سنگ سازی، سبوی ما شکنی
دست و ساعد گرفته دو نان را
بگذری بازوی وفا شکنی
از سر عجب هر زمان با خود
عهد بندی که عهد ما شکنی
ننوازی دلی، چرا سوزی
نخری گوهری، چرا شکنی
در کمین شکست دلهایی
دل فدای تو باد تا شکنی
دل من نیست کن که مصلحت است
چو نبینی دلی، کجا شکنی
عاشق محتشم بسی داری
پل همه بر من گدا شکنی
به سزا گوهری است خاقانی
چندش از سنگ ناسزا شکنی
آه در جان آشنا شکنی
ببری آب سنگ ما کز دل
سنگ سازی، سبوی ما شکنی
دست و ساعد گرفته دو نان را
بگذری بازوی وفا شکنی
از سر عجب هر زمان با خود
عهد بندی که عهد ما شکنی
ننوازی دلی، چرا سوزی
نخری گوهری، چرا شکنی
در کمین شکست دلهایی
دل فدای تو باد تا شکنی
دل من نیست کن که مصلحت است
چو نبینی دلی، کجا شکنی
عاشق محتشم بسی داری
پل همه بر من گدا شکنی
به سزا گوهری است خاقانی
چندش از سنگ ناسزا شکنی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.