هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دوستی قدیمی شکایت میکند که به دشمنی تبدیل شده است. او اطمینان دارد که هنوز به این دوست عشق میورزد، اما از رفتارهای ناعادلانه و خیانتآمیز او رنج میبرد. شاعر از این که دوستش به جای حمایت، به دنبال آسیب رساندن به او است، ابراز ناراحتی میکند و در نهایت تأکید میکند که با وجود همه اینها، او را دوست عزیز خود میداند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند خیانت، دوستی و ناراحتی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، زبان و ساختار شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۳۷۱
گرنه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی
با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی
هست یقینم که من مهر تو را نگسلم
نیست در ستم که تو عهد مرا نشکنی
در طلب خون من قاعدهها مینهی
در ره امید من قافلهها میزنی
بر پی دو نان شوی از سر دون همتی
باز مرا ذم کنی از سر تر دامنی
دست به شاخ جفا از پی آن بردهای
تا رگ عمر مرا بیخ ز بن برکنی
گرنه مستمند دشمن خاقانیم
بهر چه گفتنم که تو دوست عزیز منی
با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی
هست یقینم که من مهر تو را نگسلم
نیست در ستم که تو عهد مرا نشکنی
در طلب خون من قاعدهها مینهی
در ره امید من قافلهها میزنی
بر پی دو نان شوی از سر دون همتی
باز مرا ذم کنی از سر تر دامنی
دست به شاخ جفا از پی آن بردهای
تا رگ عمر مرا بیخ ز بن برکنی
گرنه مستمند دشمن خاقانیم
بهر چه گفتنم که تو دوست عزیز منی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.