هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان و اطرافیان را توصیف میکند. شاعر از جذابیت و نورانیت معشوق سخن میگوید و بیان میکند که حتی فرشتگان و موجودات مقدس نیز تحت تأثیر زیبایی او قرار گرفتهاند. همچنین، شاعر از درد هجران و آرزوی وصال معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و وصال ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۳۹۷
از روی تو فروزد شمع سرای عیسی
وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
ای بینمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
دانی مزه ندارد بیتو ابای دنیی
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
ای بینمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
دانی مزه ندارد بیتو ابای دنیی
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.