هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج شاعر را از تب و بیماری بیان می‌کند. شاعر از تب و لرزش شبانه، آتش تب، و دردهای جسمی و روحی خود می‌گوید. او از ظلم و بخت بد خود شکایت کرده و به آسمان و زمین و چرخش زمان اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به آب حیات و امید در سخن خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و احساسی مانند درد، رنج، و شکایت از بخت است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۴ - دربارهٔ بیماری خود

عارضهٔ تازه بین که رخ به من آورد
درد کهن بارگیر خویشتن آورد

تب زده لرزم چو آفتاب همه شب
دور فلک بین که بر سرم چه فن آورد

تفته چو شمعم زبان سیاه چو شمعی
کز تف گریه گذار در لگن آورد

شمع نه دندانه گردد از شکن آخر
در تنم آسیب تب همان شکن آورد

برحذرم ز آتش اجل که بسوزد
کشت حیاتی که خوشه در دهن آورد

طعنهٔ بیمار پرس صعب‌تر از تب
کاین عرض از گنجه نیست از وطن آورد

آتش تب در زمین گنجه همه شب
در دم من آه آسمان شکن آورد

صدمهٔ آهم شنید مؤذن شب گفت
زلزلهٔ گنجه باز تاختن آورد

چرخ بدی می‌کند سزای حزن اوست
بخت چرا بر من این همه حزن آورد

ظلم نگر، تیغ راست عادت خون ریز
آبله بین کان نکال بر سفن آورد

در دل خاقانی ارچه آتش تب خاست
آب حیاتش نگر که در سخن آورد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳ - تجدید مطلع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵ - در ستایش عز الدوله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.