هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناتوانی خود در تحمل مشکلات و ناامیدی از بهبود شرایط سخن میگوید. او از بیفایده بودن صبر و تلاش برای یافتن تسلی در طبیعت میگوید و احساس میکند که حتی اگر کسی به او کمک کند، باز هم نمیتواند از مشکلات رهایی یابد. شاعر به سختی تلاش میکند، اما احساس میکند که این تلاشها بیفایده است و تنها باعث خستگی بیشتر میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر و همچنین بیان احساسات پیچیده مانند ناامیدی و تلاش برای یافتن معنا در زندگی، نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۸۹ - قصیده
در کفم نیست آنچه میباید
در دلم نیست آنچه میشاید
هیچ در صبر دل نبندم از آنک
دانم از صبر هیچ نگشاید
غمگساری در ابر میجویم
برق او دید هم نمیشاید
صد جگر پاره بر زمین افتد
گر کسی دامنم بپالاید
تا من از دست درنیفتم، چرخ
ننشیند ز پای و ناساید
دامن از اشک میکشم در خون
دوست دامن به من کی آلاید
سخت کوش است آه خاقانی
مگر این چرخ را بفرساید
در دلم نیست آنچه میشاید
هیچ در صبر دل نبندم از آنک
دانم از صبر هیچ نگشاید
غمگساری در ابر میجویم
برق او دید هم نمیشاید
صد جگر پاره بر زمین افتد
گر کسی دامنم بپالاید
تا من از دست درنیفتم، چرخ
ننشیند ز پای و ناساید
دامن از اشک میکشم در خون
دوست دامن به من کی آلاید
سخت کوش است آه خاقانی
مگر این چرخ را بفرساید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸ - قصیده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰ - در ستایش اتابک منصور فرمانروای شماخی و ابوالمظفر شروان شاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.